اعتراف می کنم از اونجا که موزیک رو حوضی « البته نه حرفه ایا بلکه با میز و نیمکت و این حرفا » رو خیلی خوب مینواختم و هنوز هم می نوازم تو دبیرستان طبقه دوم بودیم میرفتم سر کلاس تجربی ها رو میز و نیمکت می ترکوندم و بچه ها که ریتم می گرفتن تا ناظما بیان بالا میرفتم سر کلاس خودم و هر زنگ بچه های تجربی یکی دوتاشون دم در بودن ولی دمشون گرم تا اواخر سال منو لو ندادن که آخر سال هم خودم باعث لو رفتن خودم شدم و تو حیاط مدرسه وقتی جلسه دبیران بود یه سطل آشغال آهنی برداشم و وقتی شروع کردم به نواختن همه مدرسه که جمع شدن و شروع کردن به دست زدن و اینا ناظم ها پی بردن تمام مشکلات نوازندگی که در طول سال رخ داده بود از کجا اب می خوره
البته آدم بشو نبودم و سال سوم دبیرستان تا مرز اخراج رفتم سر این نوازندگی و کارم دست به یقه شدن با ناظم مدرسه کشید ولی در نهایت در کمال تعجــــــــــــــــــــــب انصباطم 20 شد
پ.ن : اسم ناظم سال سوم « کوهی » بود بچس دبستان نزدیک مدرسه بود و بعد از تعطیلی میومد مدرسه و من میرفتم پیشش و گیر مدادم بهش و بهش می گفتم تو بچه ای هنوز کوه نشدی واسه همین هم بهش می گفتم « تپه »
مدرسه ما راهنمایی و دبیرستان با همه. مربی پرورشی یه برگه داد گفت ببر کلاس اول راهنمایی ها پخش کن.یه دختره ازم پرسید باید چیکارش کنیم؟گفتم دخترم بده مامانی یا بابایی امضا کنن!حالا دختره 12 سالشه من 16!!!بعد نشستم فک کردم دخترم چی بود؟!!!
نظرات شما عزیزان: